علوم غریبه

درباره علوم غریبه

علوم غریبه

درباره علوم غریبه

منابع اصلی علوم غریبه


کریم فیضی، وبلاگ علوم غریبه: 

ملا احمد نراقی از علما متاخر است که در علوم غریبه و برخی از شاخه های آن تسلط دارد. می توان حدس زد که او وارث دانش های پدرش مولی مهدی نراقی باشد که صاحب مشکلات العلوم است.

از  علامه احمد نراقی کتاب ارزشمند «خزاین» به یادگار مانده است که با تصحیح و تعلیق علامه حسن زاده آملی منتشر شده است. البته چاپ اخیر کتاب که ناشرش قیام است،  بی اشکال نیست و سهوهایی در ان دیده می شود.

در مجموع می توان مرحوم علامه نراقی را شخصی مطلع دانست. اطلاعات او در زمینه نجوم بسیار خوب و بسیار ارزشمند و استثنایی است. او بیشتر قلم های غریب را می شناسد و در آنها کاملا تسلط دارد.  این موضوع از «خزاین» آشکار است. او در موضعی از کتابش اشاره ای دارد به علوم خمسه محتجبه که با نام «کله سر« شهرت دارد. می گوید: بدانکه مراد از علوم خمسه محتجبه علومی است که اول هریک از حروف «کله» سر است .

اما کتاب های مشهور این این 5 فن از نظر حکیم نراقی به شرح زیر است:


---  در کیمیا: سبع و سبعین، نخب جابری، شذور الذهب، مکتسب، مکتسب، رسائل جلدکی، مجریطی و میزان الاشعار خالد بن ولید و طغرایی. 

جالب است که نراقی سروده های مولانا و سلطان ولد(پدر مولانا) را داخل در منابع علم کیمیا می داند


--- در لیمیا: وجیزه اسکندری، مصحف هرمس الهرامسه، طلسمات طمطم هندی، والیس اسکندرانی، الهیاکل، و تماثیل ابی بکر بن علی.


--- هیمیا:   شاملین شامل، کتاب سکاکی، قضالی (= غلط است، احتمالا غزالی)، سر المکتوم، رسایل هلالیه.


--- سیمیا: نوامیس افلاطون، مختصر جالینوس، عشر مقالات و کتب بلیانس.


---- ریمیا: رسائل خسروشاه سماوی، جبل ودکوکب (اسم مبهم است) و کتاب ابن عراقی و ...


در این میان، کتابهایی مثل سحر العیون ابی عبدالله مغربی که به «لباب» ابن الحلاج مشهور شده، شامل دو علم اخیر است و عیون الحقایق و ایضاح الطریق از مولفات ابوالقاسم سماوی با زوایدی جامع همه آنها محسوب می شود.


اما کتاب «اسرار قاسمی » اعتبار چندانی ندارد به دلیل ادعای برخی از غرایب. نراقی می فرماید: امروز این کتاب در نزد عامه به کذ و عدم اعتبار مشهور است و سبب آن تصریح به بسیاری از غرایب است که در نظرها بعید می نماید.


علاوه بر این، برخی از نسخه های کتاب محتاج عزایم و اسما و دعوات و امثال اینهاست که نوشتن آن به قلم خاص و وقت مخصوص احتیاج دارد و محتاج اجازه استاد کامل  است و بیشتر آنها دارای زمان نجومی مخصوصی است که علمش را هر کسی ندارد.


تکمله: برخی از خوانندگان نظر ما را درباره کتاب «کله سر» تالیف آقای ارسلان کشوری جویا شده اند. انشا الله در پست های بعدی درباره این کتاب صحبت خواهیم کرد. 

 



شیخ بهایی عالم علوم غریبه است. البته در بیشتر علوم اسلامی سر رشته دارد. با این حال، استادی اش در «علوم غریبه» خیلی بیشتر از شاخه های دیگر علوم است. می توان او را حلقه اتصال علوم غریبه به علوم دیگر دانست. بخشی از میراث علوم غریبه کهن، به وسیله او به روزگار خودش منتقل شده است و بعد از او هم به آیندگان رسیده است تا علامه طباطبایی.


من با شیخ بهایی ماجرایی دارم که روزی باید به تفصیل بنویسم. حقیقت این است که من به مقام او وقوف نداشتم و همین موجب جسارت کردنم به او می شد تا اینکه یک شب نمایان شد و مرا از اشتباهم خارج کرد. امیدوارم بتوانم این ماجرا را به گونه ای بنوییسم که باور پذیر باشد.


باری شیخ بهایی در کشکول مطالبی درباره علوم غریبه دارد که اهمیت بسیار زیادی دارد. تعریفی که او از علوم غریبه داده، بعد از او مورد استناد همه عالمان این فن قرار گرفته است، همچنان که طلسمات او چنین حالتی دارد، همچنان که دعاها و رمزهایش. در لسان اهل این معانی، دعاهایی هست که منقول از شیخ بهایی است. من اولین بار در میراث مرحوم حافظیان با ان برخورد کردم. در میراث مرحوم آقا محمدعلی ادیب هم باز دعاهایی هست که از خود شیخ بهایی است.



باری، تعریفی که شیخ بهایی از علوم غریبه داده و گفته است: العلوم ینقسم الی جلیه و خفیه فالجلیه العلوم المتداوله بین الطلاب ... و الخفیه فهی المستوره المصمون بها من غیر اهلها.... بعد از شیخ بهایی در نزد همه علمای بعد از شیخ بهایی مقبول واقعه است. 

به همین جهت، عین این تعریف را در آثار نراقیین (نراقی بزرگ و ملااحمد نراقی) از جمله «مشکلات العلوم» و «خزائن» می توان دید و این رشته ادامه دارد تا می رسد به علامه طباطبایی که در جلد دوم المیزان عین گفتار شیخ بهایی را نقل کرده و آن را تایید کرده است. (مراجعه کنید به المیزان جلد 2)


بدین ترتیب، میراث علوم غریبه، در ایران بوسیله شیخ بهایی امتزاج یافته و به نسل های بعدی منتقل شده است.

کسانی که به این جنبه علامه طباطبایی علم ندارند، در حقیقت او را از دور زیارت کرده اند نه از نزدیک.

با علوم غریبه چه کارهایی می توان انجام داد؟

می توان مریضی را از بیماری نجات داد.

می توان ناممکنی را ممکن کرد.

می توان وصالی را به فراق و فراقی را به وصال مبدل کرد.

می توان تلخی ها را به شیرینی مبدل کرد.

می توان قدرتی را گرفت و ضعفی را به قوت مبدل کرد.

می توان راهی طولانی را کوتاه کرد و می توان راهی را بسیار طولانی کرد.

می توان شادمانی به ارمغان آورد و می توان زندگی را عمیق کرد.

با علوم غریبه می توان رازهای حیات را کشف کرد و از چنگال نادانی و ناآگاهی خلاص شد.....


اینکه علوم غریبه چه ارتباطی با ریاضی دارد، پرسشی بنیادین است. آنچه موجب این پرسش شده است، ح1ضور ریاضی در ارکان علوم غریبه است. به عنوان مثال، علم الاعداد به صورت کامل مبتنی بر عدد است و در همه مراحل خودش از ریاضی بهره می برد. همچنین علم الحروف کاملا ریاضی است و چنین است دیگر شاخه های علوم غریبه یا ارثماطیقی.


عملا بدون ریاضی علوم غریبه وجود ندارد. در همه مراحل علم رمل و علم جفر و حتی جفر خاویه ما با ریاضی سر و کار داریم. دوایر ابجد دارای روح عددی هستند و عدد ریاضی است. 


نمونه واضح و کامل  حضور علوم ریاضی در علوم غریبه، علم اوفاق است. علم اوفاق موفق کردن شکلی است که عدد مجموع سطور آن چه افقی چه عمودی و چه مورب با هم برابر باشد. در این صورت شکل را موفق می‌خوانند. با این حال، آیا می توانیم بگوییم علم الاوفاق همان ریاضی است؟

در بین محققان استاد جلال الدین همایی معتقد بود که ترسیم جداول، برای آشنا کردن عوام با ریاضی بوده است. در حقیقت، استاد همایی معتقد به کارکرد غیر ریاضی علوم غریبه نیست. این سخن محتاج تامل است. 

گذشته از این، به طور کلی، ذکر بدون عدد نداریم. هر عملی عدد دارد. قبلا به این جمله معروف اشاره کرده ایم که: الحروف اشباح و الاعداد ارواح. 

در علوم غریبه به عدد به عنوان روح حروف نگاه می شود. با این وجود، باید دید که آیا علوم غریبه ریاضی است؟ آیا اگر کسی به فنون ریاضی مسلط باشد، علوم غریبه می داند؟ آیا ریاضی دانستن، انسان را به فنون علوم غریبه منتهی می کند؟ 

پاسخ این سوال منفی است. در ادیان هم ریاضی حضور دارد و هیچ عمل دینی بدون عدد نیست. مثلا نماز صبح 2 رکعت است. سجده هر رکعت دوتاست. روزه 30 روز است. طواف 7 شوط است. یا این حال، ما هرگز در دین اصالت را به ریاضی نمی دهیم. در علم اصول هم، از این بحث می شود که آیا عدد مفهوم دارد یا ندارد که نظر غالب اصولیون عدم مفهوم داشتن عدد در قاموس شریعت است.


جان کلام اینکه: علوم ریاضی و به طور کلی عدد در علوم غریبه حضور دارد اما هیچ عالمی از علما علوم غریبه، این علم را ریاضی نمی داند. در علوم غریبه از ریاضی استفاده می شود، اما ریاضی در علوم غریبه هیچ کاری نمی کند. درست مثل آجری است که با آن دیوار درست می کنند. هیچ کس به قصری مجلل، نمی گوید آجر و به آجر هم نمی گویند کاخ. 

هر ماشینی از مقداری پیچ و مهره درست می شود و هیچ دستگاهی بدون آهن ساخته نمی شود، اما ماشین پیچ و مهره نیست و دستگاه هم آهن نیست.

علاوم غریبه علوم غریبه است که از بیشتر علوم و فنون استفاده می کند. در علوم غریبه از خواص اشیا نهایت استفاده به عمل می آید. از طب و خواص طبی اشیا کاملا استفاده می شود. موضوع بخورات و بوی خوش در علوم غریبه هم در مرحله ریاضات و همه در مرحله اجرا و عمل و تاثیر بسیار موثر است. 

سنگ های معدنی و خواص سنگ های قیمتی مثل یاقوت، عقیق، فیروزه، زمرد و ... کاملا در علوم غریبه دارای کمال اهمیت است و برخی از افعال با تاثیر و تاثر سنگ ها انجام می شود با این حال، علوم غریبه کانی شناسی و سنگ شناسی و جواهر شناسی نیست. 

 

از منظومه دین هم نهایت استفاده در علوم غریبه به عمل می آید. تعالیم دینی در نقطه کانونی و مرکزی علوم غریبه حضور دارد و از قرآن کریم نهایت استفاده ممکن در این علوم صورت می گیرد اما علوم غریبه علم القرآن یا تفسیر و تاویل قرآن نیست.

علوم غریبه، راهی است برای فیزیکی کردن متافیزیک و متافیزیکی کردن فیزیک. 

بوسیله علوم غریبه می توان فیزیک را در آینه متافیزیک دید و متافیزیک را در کالبد فیزیکال جهان به نظاره نشست. سر تاثیر گذاری اعداد و سر کارهای معجزه آسای اذکار و افعال و سر تاثیرات وجودی علوم غریبه که جهان را زیر پا می گذارد و قلب ها را همچون مومی در دست به حالت های گوناگون در می آورد، از اینجاست.

علوم غریبه، راهی است برای گسترش طبیعت و راهی است برای نفوذ به مرزهایی که به ظاهر بسته است. 

با این علم، موانع طبیعت کنار می رود، جهان از علل و عوامل مادی رها می شود و با سعه ای محسوس و ملموس برای انسانی که به آن احتیاج یا باور دارد، گسترشی قابل ملاحظه پیدا می کند.

و بدین ترتیب می توان مریضی را از بیماری نجات داد.

می توان ناممکنی را ممکن کرد.

می توان وصالی را به فراق و فراقی را به وصال مبدل کرد.

می توان تلخی ها را به شیرینی مبدل کرد.

می توان قدرتی را گرفت و ضعفی را به قوت مبدل کرد.

می توان راهی طولانی را کوتاه کرد و می توان راهی را بسیار طولانی کرد.

می توان شادمانی به ارمغان آورد و می توان زندگی را عمیق کرد.

با علوم غریبه می توان رازهای حیات را کشف کرد و از چنگال نادانی و ناآگاهی خلاص شد.


توجه به این نکته ضوروری است که جنبه علمی علوم غریبه بسیار مهمتر از جنبه عملی آن است. 

علوم غریبه دروازهای علم را به روی انسان باز می کند تا او رازهای خلقت را در سرانگشتانش ببیند و با آرامش زندگی کند. 

کسی که واجد حقیقت علوم غریبه باشد و بتواند همه خاک های عالم را مس و مس های عالم را طلا کند، هرگز این کار را نمیکند چون می داند که علم این کار از عمل آن ارزشمند تر است. به همین جهت، عالمان علوم غریبه دارای آرامشی بی نظیر، اطمینانی بی خدشه و روحی بزرک است. 

علوم غریبه یا علوم الاهیه


جنبه های اعجاز امیز علوم غریبه قابل پنهان کردن نیست. کسی که در برابر جنبه های اعجاز آمیز علوم غریبه سر تسلیم فرود نیاورد، بدون شک او یا حقیقت را قبول ندارد یا با حقیقت به منازعه برخاسته است.

به لحاظ تاریخی، علوم غریبه همیشه مخالفان و دشمنانی داشته است همچنان که عرفان و معرفت پیوسته مخالفانی داشته است. 

کسانی که به هر دلیلی درهای معرفت رویشان بسته بوده، به عناوین مختلف منکر معنا بوده اند. از این گروه، عده ای نیز پشت اسم «دین» و «شریعت» و «اهل بیت» پنهان شده اند که نمونه تاریخی اش مخالفان سید علی آقا قاضی است. جالب است که جریان مخالف سید علی قاضی (از مرجع تقلید وقت گرفته تا فلان زاهد زنجان تا فلان زاهد نجف) او را مخالف دین می دانستند! شاید اشاره به اسم سید عبدالغفار مازندرانی خالی از فایده نباشد. این شخص از زهاد و عابدان نجف بود. سید علی قاضی با علم به احوال او، با او مماشات می کرد و سعی می کرد رابطه اش با او محفوظ باشد اما سید عبدالغفار بعد از اینکه از طریق شاگردان سید علی آقا قاضی به شیوه عرفانی او پی می برد، رابطه اش را باو قطع می کند. 

از آیت الله قاضی نقل شده است: از انجا که ایشان با اهل توحید و معرفت در معارضه و تضاد بود، دیگر مایل نبود به رفاقتش با من ادامه دهد و قصد داشت با من قطع رابطه نماید. من توجهی نکردم و دو بار در مسیر با ایشان برخورد نمودم و به او سلام کردم ولی ایشان جواب سلام مرا نداد ئ چون جواب سلام واجب است، من دیگر به ایشان سلام نکردم.


کوتاه سخن اینکه، به طور کلی معرفت حقیقی مخالفانی جدی و سرسخت داشته است و چنین است علوم غریبه. بسیاری از مخالفان علوم غریبه کسانی هستند که پشت نم دین پنهان می شوند غافل از اینکه علوم غریبه از طرف خداست نه شبطان. 

آنچه می تواند این موضوع را روشن کند، ابعاد اعجاز آمیز علوم غریبه است که رحمانی بودنش و از طرف خدا بودنش کاملا هویداست و می تواند قدرت خدا را نمایان کند. توجه به این نکته ضروری است که در همه این اعمال باید از قرآن کمک گرفت و تلاوت آیاتی از قرآن از جمله «آبت الکرسی» و «خزاین» ضرورری است.



باری، جنبه هیا اعجاز ْآمیز علوم غربه کاملا مشخص است. به عنوان مثال، جنبه اعجازآمیز رمل از نام آن و اسامی بیت های شروع می شود و خود این نسبت و ترکیب و اینکه نقطه و خط در 16 شکل حصر شود و شکل دیگری نتوان در نظر گرفت، حالت اعجاز دارد. از ایمنجاست که گوییم:

«ابداع لحیان» و «حمره» و «انکس» و «نقی الخد» و تشخیص نحس و سعد و امتزاج و انقلاب و آبی و خاکی و آتشی بودن و نیز دلالت و ترکیب آنها به صورت فردی و جمعی، .... پهلو به اعجاز می زند و بدون امداد الهی امکان ندارد که بتوان چنین علمی را سامان داد.


از این رو، علوم غریبه نه تنها کسی را دچار اشکال در دین نمی کند، بلکه رودی از توحید و قدرت لایزال الهی را در درونش جاری می کند. 

 

در یک کلام: علوم غریبه از خداست و بدون عنایت الهی نه وقوعش ممکن است، نه حدوثش و نه تداومش. از این آینه خدا را می توان دید و آنکه خدا را در این آیینه نمی بیند، یک جای کارش اشکال دارد.


از وبلاگ استاد

علوم غریبه یا علوم الاهیه


جنبه های اعجاز امیز علوم غریبه قابل پنهان کردن نیست. کسی که در برابر جنبه های اعجاز آمیز علوم غریبه سر تسلیم فرود نیاورد، بدون شک او یا حقیقت را قبول ندارد یا با حقیقت به منازعه برخاسته است.

به لحاظ تاریخی، علوم غریبه همیشه مخالفان و دشمنانی داشته است همچنان که عرفان و معرفت پیوسته مخالفانی داشته است. 

کسانی که به هر دلیلی درهای معرفت رویشان بسته بوده، به عناوین مختلف منکر معنا بوده اند. از این گروه، عده ای نیز پشت اسم «دین» و «شریعت» و «اهل بیت» پنهان شده اند که نمونه تاریخی اش مخالفان سید علی آقا قاضی است. جالب است که جریان مخالف سید علی قاضی (از مرجع تقلید وقت گرفته تا فلان زاهد زنجان تا فلان زاهد نجف) او را مخالف دین می دانستند! شاید اشاره به اسم سید عبدالغفار مازندرانی خالی از فایده نباشد. این شخص از زهاد و عابدان نجف بود. سید علی قاضی با علم به احوال او، با او مماشات می کرد و سعی می کرد رابطه اش با او محفوظ باشد اما سید عبدالغفار بعد از اینکه از طریق شاگردان سید علی آقا قاضی به شیوه عرفانی او پی می برد، رابطه اش را باو قطع می کند. 

از آیت الله قاضی نقل شده است: از انجا که ایشان با اهل توحید و معرفت در معارضه و تضاد بود، دیگر مایل نبود به رفاقتش با من ادامه دهد و قصد داشت با من قطع رابطه نماید. من توجهی نکردم و دو بار در مسیر با ایشان برخورد نمودم و به او سلام کردم ولی ایشان جواب سلام مرا نداد ئ چون جواب سلام واجب است، من دیگر به ایشان سلام نکردم.


کوتاه سخن اینکه، به طور کلی معرفت حقیقی مخالفانی جدی و سرسخت داشته است و چنین است علوم غریبه. بسیاری از مخالفان علوم غریبه کسانی هستند که پشت نم دین پنهان می شوند غافل از اینکه علوم غریبه از طرف خداست نه شبطان. 

آنچه می تواند این موضوع را روشن کند، ابعاد اعجاز آمیز علوم غریبه است که رحمانی بودنش و از طرف خدا بودنش کاملا هویداست و می تواند قدرت خدا را نمایان کند. توجه به این نکته ضروری است که در همه این اعمال باید از قرآن کمک گرفت و تلاوت آیاتی از قرآن از جمله «آبت الکرسی» و «خزاین» ضرورری است.



باری، جنبه هیا اعجاز ْآمیز علوم غربه کاملا مشخص است. به عنوان مثال، جنبه اعجازآمیز رمل از نام آن و اسامی بیت های شروع می شود و خود این نسبت و ترکیب و اینکه نقطه و خط در 16 شکل حصر شود و شکل دیگری نتوان در نظر گرفت، حالت اعجاز دارد. از ایمنجاست که گوییم:

«ابداع لحیان» و «حمره» و «انکس» و «نقی الخد» و تشخیص نحس و سعد و امتزاج و انقلاب و آبی و خاکی و آتشی بودن و نیز دلالت و ترکیب آنها به صورت فردی و جمعی، .... پهلو به اعجاز می زند و بدون امداد الهی امکان ندارد که بتوان چنین علمی را سامان داد.


از این رو، علوم غریبه نه تنها کسی را دچار اشکال در دین نمی کند، بلکه رودی از توحید و قدرت لایزال الهی را در درونش جاری می کند. 

 

در یک کلام: علوم غریبه از خداست و بدون عنایت الهی نه وقوعش ممکن است، نه حدوثش و نه تداومش. از این آینه خدا را می توان دید و آنکه خدا را در این آیینه نمی بیند، یک جای کارش اشکال دارد.


از وبلاگ استاد